دست خط ...

 

جلسه گردهمایی زائران عتبات که قرار بود از مسجد محل راهی بشن قبل از اذان مغرب تمام شد. کم کم اهالی محل برای اقامه نماز به جمع اضافه میشدن. من هنوز سری جام نشسته بودم. نمیدونم چرا هنگ کرده بودم. امسال به خیلی مسایل حاشیه ای باید مسلط میشدم. پارسال که به نوعی سفراولی بودم خیلی چیزا رو سپرده بودم ... یا الله .

خدایا چه کنم؟!...  دفتر رو برداشتم و به سبک و زبون خودم ردیف کردم. دیدم خیر تا خود خدا نخواهد آرامش به دلم راهی نمیشه... برای تجدید وضو دست روو زانو گذاشتم و محکم گفتم: یاعلی.

 

هر که  دارد  سر  همراهی ما  بسم الله    هر که دارد به سرش شور و نوا بسم الله

گرکه در سینه خود شوق زیارت داری     رود  این قافله تا کرب و بلا بسم الله

هر که را میل سوی قبله عشاق بود      می دهد عشق به آوای رسا بسم الله

کاروانی شده آماده ز عشاق حسین   گر کنون پای طلب هست ترا بسم الله

علقمه  منتظر ماست  چرا  بنشستی    سوی آن چشمه پر شرم وحیا بسم الله

گرکه داری گهری,مشتریش هست حسین     می خَرد سوز دل و اشک تو  را  بسم الله

زیر آن قبه دعای  تو  اجابت دارد     تا که نگذشته تو را وقت دعا بسم الله

       


شعبان شد و پیک عشق از راه آمد
عطـــــــــر نفس بقیــــــــــــــة الله آمد
 
با جلوه سجاد، ابوالفضل و حسین
یک ماه و سه خورشید در این ماه آمد
 
حلول ماه شعبان واعیاد شعبانیه برتمامی دوستان بزرگوار وبلاگی و غیره وبلاگی مبارک وخجسته باد 
گل تقدیم شما

بشکفته باغ آیینه امشب به دامان حسین.
بنگر در آغوش ملک ، فرزند و جانان حسین.

او جانشین مصطفی، در قاب چشمان حسین.
او را ببوید هر که شد شیدا و خواهان حسین.

امشب بهشت جاودان گردیده مهمان حسین.
بگرفته اند افلاکیان ، عیدی ز دستان حسین....